سخن روز
جستجوی
مترجم وبلاگ
اخبار علمی
اخبار اقتصادی
دانلود رایگان نرم افزار
- پروژه خانم چابک (مباحث - پیمانکاری)
- پروژه آقای علیزاده (مباحث - کشاورزی)
- نرم افزار googleearth
- نرافزاراشعار حضرت حافظ
- دانلودجدول مالیاتی هوشمند تحت اکسل
- دانلود نرم افزار 10- Yahoo Messenger
- تقویم سال 1390
- تصاویر سه بعدی مکه
- تصاویر سه بعدی استانبول
- آنتی ویروس ای وست
- آبدیت نرم افزارآنتی ویروس ای وست
- Adobe Acrobat Reader 9.3.2
دانشگامون اینا
این تصویر رو خوب بخاطر داشته باشید که تا چند سال دیگه خاطرات قشنگتون براتون مروربشه و .........
داستان كوتاه
روزي عاشقي، معشوقي داشت
معشوق ، عاشق را نمي شناخت
روزي معشوق، عاشقِ عاشق شد
عاشق در پوست خودش نمي گنجيد...
معشوق نگاهي به عاشق كرد كه در حال گذر از كنارش بود
عاشق سراپا شوق شد و تا خانه دويد
روزي معشوق عاشق را دوباره ديد. رفت و به او سلامي كرد، عاشق دلش با قلبش همراه با صداي لطيفش، مي لرزيد. عاشق گفت : س س س سلام خوبين شما؟...
روزي معشوق دوباره عاشق را ديد . معشوق كه ديگر عاشقش شده بود، شاخه گلي را به عاشق داد. عاشق كه دستش مي لرزيد گل را پذيرفت و شادمان به خانه رفت. شب شد بر روي تختش دراز كشيد ، گل را از روي ميزش برداشت و در آغوش گرفت و تا صبح بيدار بود و به معشوق مي انديشيد.
روزي ديگر فرا رسيد و معشوق كه حالا عاشقتر از عاشق شده بود. هر روز بيشتر از روزهاي قبل به عاشق توجه ميكرد...
روزهايي گذشت و همچنان اين معشوق بود كه عشق خود را نثار عاشق ميكرد ...
روزي معشوقِ دلباخته، دسته گلي را به عاشق هديه نمود. عاشق با كمي شك و اكراه قبول كرد...
آن شب معشوق تا صبح بيدار بود و با خود مي انديشيد
فردا رسيد، معشوق طاقت نداشت ديگر بار دشته گلي زيبا را با خود برد تا به عاشق دهد. عاشق از ميان آن دسته گل ، شاخه گلي را جدا كردو گفت : كافيست
معشوق پژمرده بود و انگشت حيرت بر دندان داشت
كم كم عاشق، معشوقش را فراموش كرد
معشوق پژمرد
معشوق مرد
عاشق نيز
يك روزمرد
شايد شوخي با شما
آموزش گذاشتن كامنت مختص دوستان عزيز
اين روش بسيار سفارشي و كوتاه است
باور كنيد خسته نمي شيد
كسي هم بهتون ايراد نمي گيره
به آرامي روي گزينه نظرات كليك كنيد نترسيد به شما آسيبي نميرسه
بعدش نظرتون رو توي كادر مخصوص بنويسيد باور كنيد هيچكس دعواتون نمي كنه
بعدشم فقط كافيه كليد ارسال رو بزنيد، باور كنيد بمبي منفجر نمي شه
:))))(((((:
مشهد قدیم : کوهسنگی
زمستونم اومد دعا کنید برفشم بیاد
بازم خاطرات قدیم زنده بشه و..............
خانه دوست کجاست
مشهد قدیم (خیابان امام رضا)
یادش بخیر اون روزا و اون خیابونا و اون صفا و اون سادگی و ...........
یاد شبهای یلدای اون زمان که می افتی خاطرات قشنگی برات زنده میشه، واقعا یادش بخیر ...
یاد شبهای یلدای اون زمان که می افتی خاطرات قشنگی برات زنده میشه، واقعا یادش بخیر ...
راستی گفتم یلدا، شب یلدا به همه دوستان خوش بگذره.
مدیریت وبلاگ
Merry Christmas
کریسمس و سال جدید میلادی در راهه. برف هم که اینجا فراونه
چطوره برای تبریک یه آدم برفی با هم بسازیم
اگه موافقید بلندگوها رو روشن کنید و روی این لینک کلیک کنید.
.
صبح بخير
مطلبی از احمد شاملو
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:
رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،
لبخندی به ازای هر اشک ،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،
و اجابتی نزدیک برای هر دعا .
جمله نهایی : عيب کار اينجاست که من '' آنچه هستم '' را با '' آنچه بايد باشم '' اشتباه مي کنم ، خيال ميکنم آنچه بايد باشم هستم، در حاليکه آنچه هستم نبايد باشم . / زنده یاد احمد شاملوعكس دسته جمعي
به اطلاع كليه همكلاسيهاي عزيز مي رساند :
قرار شده هفته آينده روز سه شنبه مورخ 30 آذرماه در محل دانشگاه قبل یا بعد از كلاس مباحث جاري ، عكس يادگاري دسته جمعي بگيريم، لذا بدينوسيله به كليه دوستان اطلاع داده مي شود تا براي گرفتن عكس دسته جمعي آماده باشند.
قرار شده هفته آينده روز سه شنبه مورخ 30 آذرماه در محل دانشگاه قبل یا بعد از كلاس مباحث جاري ، عكس يادگاري دسته جمعي بگيريم، لذا بدينوسيله به كليه دوستان اطلاع داده مي شود تا براي گرفتن عكس دسته جمعي آماده باشند.
روز مرگم، هر که شيون کند از دور و برم دور کنيد
همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد
مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد
بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ
جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد
روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد
همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد
مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد
بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ
جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد
روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد
روي قــبـــرم بنويـسيــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت
Note's day
با گامهاي كوتاه خود رابر سرحوض رساندم
تا شايد قامت تنهايي خويش در آب بينم
بر سر حوض رسيدم
آبي در حوض نبود
این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده .
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم
و تو، آدم سفید
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی
و وقتی می میری، خاکستری ای
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟
اشتراک در:
پستها (Atom)